نشست علمی  امام خمینی(ره) و نسبت ما با فرهنگ و تمدن غرب 
12 خرداد 1404
نشست علمی  امام خمینی(ره) و نسبت ما با فرهنگ و تمدن غرب 

نشست علمی  امام خمینی(ره) و نسبت ما با فرهنگ و تمدن غرب 

دوازدهمین پیش نشست علمی  همایش ملی  «ما و غرب در آراء و اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی» در روز شنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۳/10 در موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار گردید.
 در این نشست علمی که با عنوان « امام خمینی(ره) و نسبت ما با فرهنگ و تمدن غرب » برگزار گردید، جناب آقای دکتر عبدالله گنجی و جناب آقای دکتر سعید آجرلو  به طرح نظرات و آراء خود پرداختند.

اهم مباحث مطرح شده در این نشست به شرح   زیر است :

اعتقاد امام خمینی به قدرت الهی :

دکتر عبدالله گنجی  در مورد نگاه حضرت امام خمینی(ره) به غرب وجوه افتراق مختلفی را می‌توان مطرح کرد. یکی از اختلافات مفهوم «قدرت» است. امام(ره) سرچشمه‌ی «قدرت» را الهی می‌داند. امام(ره) به قدرتی معتقد بودند به نام قدرت الهی. رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند امام آنقدر به قدرت الهی باور داشتند که حتی یک درصد سوءظن به آن نداشتند.
بحث آزادی و حدود آن از موارد اختلافی امام(ره) با غرب است. در نگاه امام(ره) آزادی‌های غیراخلاقی منجلاب است و انسان باید به دنبال آزادی از آزادی‌های غیراخلاقی باشد. درواقع در اندیشه ایشان آزادی معنوی مورد توجه قرار گرفته است. درصورتی که در غرب آزادی مبتنی بر اصل رضایت است. 
یکی از وجوه افتراق دیگر در حکمرانی است. غرب «امنیت و رفاه» را در عرصه‌ی حکمرانی مورد توجه قرار می‌دهد که البته دروغ می‌گویند و در عرصه‌های فرهنگی و... نیز دولت‌ها دخالت دارند. در نگام امام(ره) وجوه مادی و معنوی باهم مورد توجه قرار می‌گیرد. قاعده‌ی «نفی سبیل» یکی از عناصر اصلی تشکیل حکومت در اندیشه امام(ره) است. 
امام(ره) دو نگاه به اسلام داشتند. یکی در خصوص جغرافیای انقلاب اسلامی و کارآمدی آن است. «جهان‌شمول» بودن و «جامعیت اسلام» باعث شد امام(ره) انقلاب را در سه سطح ایران، جهان اسلام و مستضعفین در مقابل مستکبرین صورتبندی کردند. یکی از نگرانی‌ها این است که انقلاب را در فلات ایران منحصر کنند. جامعیت اسلام از مواردی بود که امام(ره) از دل آن حکومت را بیرون کشید. 
غیریت امام به معنای واقعی کلمه «غرب» بود. امام(ره) غرب را از نظر هدف‌گذاریِ زندگی شیطان می‌دانست.
از اندیشه‌های مهم دیگر امام(ره) اعتقاد ایشان به وحدت بود که یکی از مصادیق آن وحدت در حوزه‌ی علم بود ایشان وحدت «حوزه و دانشگاه» را توصیه کردند. درواقع امام(ره) می‌خواست از یک سو دانشگاه در دامن غرب نیفتد و از سوی دیگر حوزه روزآمد باشد.  
امام(ره) معتقد به وحدت اسلامی در داخل کشور و بین اقوام و وحدت جهان اسلام بود. استدلال امام(ره) این است که فکر نکنید می‌خواهیم همه‌ی مسلمانان یک کشور بشوییم بلکه با وحدت می‌خواهیم بر منافع و منابع خودمان تسلط داشته باشیم و راهش فقط اسلام است. وحدت مستضعفین جهان هم که یکی از موارد بسیار مهم است. 
بعضی فکر می‌کنند امام(ره) در نظام‌سازی متأثر از غرب بود مثلاً در تفکیک قوا. مقام معظم رهبری معتقدند امام(ره) اهل التقاط نبود و مهندسی امام(ره) درون دینی بود. شورای نگهبان، خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت هم بومی بودند و هم بن بست‌زدایی کردند. 
منظور امام(ره) از دموکراسی اسلامی، مردم‌سالاری دینی است. امام(ره) دموکراسی از نوع شرقی و غربی را قبول نداشتند. امام(ره) دنبال شرکت در قدرت با پهلوی نبود. درافتادن پهلوی با دین و وابستگی گسترده بویژه بعد سال 32 منجر به انقلاب شد. درواقع نوع نظام‌سازی امام(ره) به جهت محتوایی به تقابل با غرب برمی‌گردد.
ما یک جمله مثبت در مورد امریکا پیش و پس از انقلاب نداریم. امام(ره) اینها را طاغوت می‌دانند. ایشان حکومت را الهی یا طاغوتی می‌دانستند و مرزبندی حداکثری با حکومت طاغوت داشتند.
امام(ره) با شش یا هفت گروه مرزبندی دارد که آن را تا آخر حفظ کردند و از اصول خود تخطی نکردند. استکبار به معنی قدرت‌های غربی و سوسیالیزم غیریت‌های خارجی هستند. در داخل کشور هم هم چهار غیریت وجود داشتند که تداوم حفظ اصول جمهوری اسلامی با تأسی به آن است. مورد اول مقابله با «تحجر و واپس‌گرایی» و جدایی دین از سیاست در حوزه بود. امام(ره) اینها را مقدس‌مأب می‌دانستند. امام(ره) با آنها که غرق در احکام فردی بودند مشکل داشت و استکبار را مروج چنین اسلامی می‌دانستند؛ ایشان اسلامی که برای جهان‌خواران ضرر نداشته باشد را اسلام نمی‌دانستند. اسلام را اسلام مبارزه می‌دانستند. از نظر ایشان همه‌ی مبارزه برای وارد کردن اسلام در سیاست و حکومت است. غیریت دیگر مبارزه با «التقاط» بود که مجاهدین خلق بودند. سوم؛ مرزبندی امام با «لیبرال‌ها» است. امام(ره) منافقین را وابسته به لیبرال‌ها می‌دانستند. حملات امام(ره) به لیبرال‌ها قویتر از حملات به شاه و صدام است. حتّی در منشور روحانیت این مسئله مشهود است. گروه چهارم «ملی‌گراها» هستند. امام(ره) با ملی‌گرایی مشکلی ندارند. ایشان بیست‌وهشت هزار بار کلمه «ملّت» را به کار برده‌اند. امام(ره) با ملّی‌گرایی به معنی فخرفروشی نژادی مخالف بودند. ایشان برتری‌طلبی که اساس آن تقوا نیست قبول نداشت. امام(ره) ملی‌گراها در ایران را غرب‌گرا می‌دانست و واقع هم همین بود و هنوز هم جهان‌بینی و شیفتگی نسبت به غرب دارند. درواقع ملی‌گراها حتّی دکتر مصدق انسان‌گرا هستند.
تحریف امام(ره) برای این است که چهره‌ای از امام(ره) ساخته شود که با غرب سازگار شود. در مورد تحریف سه مورد است که رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره کرده‌اند. یکی از تحریفات پنهان کردن بخشی از امام(ره) است؛ امامی را معنا می‌کنند که با دموکراسی سازگار شود. تفسیر دموکراسی‌خواهانه باعث تحریف امام(ره) شده است.

تحریف امام:

حتّی مؤسسه امام(ره) اینها را پنهان می‌کند. غرب‌گراها امام(ره) را تفسیر و تحریف می‌کنند. مورد دوم تاریخی دیدن امام است. برخی می‌خواهند امام(ره) را یک فرد تاریخی برای نسل جدید تفسیر کنند. امام(ره) باید زنده باشد.می‌خواهند

تاریخی بینند که امام(ره) را از صحنه خارج کنند. نوع سوم تحریف به نحوی است که تصویری از امام(ره) ارائه شود که خط امام و شخصیت امام دوگانه دیده شود. اینها جنبه‌ی شخصی دارد و البته الگو است اما امام(ره) یک خط دارد که آن تراز است. اساس خط امام اسلامِ سیاسی و تکیه بر مردم است. امام(ره) را همانگونه که هست باید پاسداری کنیم. آنهایی اختلافاتشان با انقلاب اصولی شده به دنبال تحریف امام(ره) هستند. هدف این تحریف سازگار کردن امام(ره) با غرب و سازش با غرب است. 

فضای فکری جامعه در نسبت به غرب در زمان قیام امام:

دکتر سعید آجرلو در این نشست افزود سئوال این است که حضرت امام(ره) در چه بافتاری سخن از اسلام سیاسی گفتند و در مقابل تفکر غربی از اسلام سیاسی صحبت کردند؟ یک واقعیت فضای استقلال‌خواهی در کشورهای اسلامی بود و در برخی کشورهای شرقی این فضای ضدیت با استعمار وجود داشت. واقعیت بعدی جنبش‌های احیاگری اسلامی یا بازگشت به خویشتن بودند. موضوع سوم نفوذ و گسترش لیبرالیسم و مارکسیسم در آن دوران بود. نگاه لیبرالی با تفسیر راست یا چپ از تمدن مادی نیز شایع بود. یک مسئله‌ی دیگر وجود غربزدگی در کشورهای جهان سوم بود. در این شرایط امام(ره) از اسلام سیاسی سخن گفتند و وارد فضای نهضتی و بعد نظام‌سازی دینی شدند. 
پیش از این دو دسته‌ی نگاه به غرب بود. یکی نگاه تکفیری است که مسئله‌اش با پیشرفت عقل بشری بود که مصداق آن تفکر سلفی‌گری و در اشکال جدیدتر آن القاعده و داعش است. 
انسان امام(ره) انسان تفاوت با انسان غربی است؛ انسان از نگاه ایشان «خلیفه‌الله» است و با اومانیسم متفاوت است. هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی امام(ره) هم متفاوت است. غایت‌شناسی انسان هم متفاوت است. امام(ره) بصورت کلی نگاه انتقادی و در عین حال اجتهادی نسبت به غرب دارد. بطور مثال در مورد پدیده سینما ایشان فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم». درواقع قرار نیست تکنولوژی را کنار بگذاریم. مسئله‌ی اصلی امام(ره) اسلام خواهی است. امام(ره) نگاه اجتهادی فعال نسبت به زمان و مکان دارند. نگاه امام(ره) به مسائل روز پیش‌رو است. نگاه امام(ره) به مسئله‌ی حکومت و دولت حتّی فقهای هم عصر خود متفاوت است. 
مرز امام(ره) این بود که در غرب حل نشویم. مسلمان باید عزّت خود را در مقابل غرب حفظ کنند و در این مسیر حتّی می‌توان از ابزارهای غرب استفاده کرد. 
مسخ شدن انسان غربی در غربزدگی به شکل پیچیده‌ای خود را نشان می‌دهد. انسان غربزده‌ی خودباخته که گوهر وجودی خود را دست داده آماده‌ی پذیرش استعمار و استکبار می‌شود و امام(ره) هم با بحث غربزدگی و خودباختگی بر این موضوع تأکید دارند. درواقع عامل عقب افتادگی مسلمان استعمار و استبداد است. حاکم نبودن اراده‌ی ملی خودش را در استبداد نشان می‌دهد. شرط رهائی از استبداد آن است که انسان از غربزدگی هم خود را نجات دهد. روشنفکران غربزده از پهلوی و استبداد دفاع کردند. 
اسلام سیاسی امام(ره) در حوزه‌ی فکری مرز جدی با لیبرالیسم و مارکسیسم درست کرد. ادبیات «نه شرقی و نه غربی» متکی به سخنان امام(ره) است. امام(ره) بشدت مرزبندی با مارکسیسم و لیبرالیسم دارند. این دو جریان هردو بدنبال ساخت انسان «خودباخته» است و منجر به خودباختگی در مقابل غرب می‌شود. 
یکی از نکات حائز اهمیّت ایستادگی امام(ره) در مقابل پروژه‌های استکباری است. یکی از این موارد پروژه تجزیه‌ی ایران است. کسی که در مقابل تجزیه ایران ایستاد امام(ره) بود. یک مورد دیگر پروژه اختلاف مذهبی و قومی بود که امام(ره) در مقابل آن ادبیات وحدت را تثبیت کردند. مورد دیگر پروژه‌ی رژیم صهیونیستی بود. اثر امام(ره) در حفظ آرمان فلسطین بی‌نظیر است. در این مورد حتّی رهبران عرب و جنبش‌های اسلامی با امام(ره) قابل مقایسه نیستند.   
غرب نمی‌تواند جلوی کارخانه‌ی انسان‌سازی انقلاب اسلامی را بگیرد و این مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی است که امام(ره) توانست از انسان‌های عادی قهرمانان بزرگ و خودساخته بسازد.