تبیین ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی
23 اردیبهشت 1404
تبیین ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی

بررسی تفصیلی ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی

پیش‌نشست علمی با موضوع «تبیین ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی» به همت موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد که در این نشست، محمدتقی تقی پور کارشناس مسائل بین‌الملل به ارائه دیدگاه‌ها و یافته‌های علمی خود در این حوزه پرداخت.

در آستانه برگزاری همایش ملی «ما و غرب در آراء و اندیشه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی»، پیش‌نشستی علمی با موضوع «تبیین ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی» به همت موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد.در این نشست، محمدتقی تقی پور کارشناس مسائل بین‌الملل به ارائه دیدگاه‌ها و یافته‌های علمی خود در این حوزه پرداخت.مشروح سخنان وی به شرح ذیل است:شایسته است پیش از هر سخن، از معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران یاد کنیم؛ کسی که مسئله فلسطین را در جهان معاصر احیا کرد، آن را به عنوان آرمان آزادی سرزمین فلسطین و محو کامل اسرائیل از صفحه روزگار مطرح ساخت. ایشان فرمودند: «مسئله قدس، یک مسئله شخصی یا مخصوص به یک کشور یا مسلمانان جهان در عصر حاضر نیست؛ بلکه حادثه‌ای است برای همه موحدان و مؤمنان اعصار گذشته، حال و آینده، از روزی که مسجدالاقصی پی‌ریزی شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است.»بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران باید بر این جملات تأمل کرده و بیندیشند که چرا حضرت امام، مسئله فلسطین را فراتر از جغرافیای زمین و تاریخ مطرح ساختند.رهبر معظم انقلاب نیز در این باره می‌فرمایند: «مسئله فلسطین، بزرگ‌ترین فاجعه‌ای است که در طول تاریخ بشر می‌توان سراغش را داشت. مسئله فلسطین، بزرگ‌ترین ظلم زمان ما و تاریخ معاصر است.»و در بیان دیگری فرمودند: «قضیه فلسطین، کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج بر امت اسلامی است.»

اهمیت مسئله فلسطین در مناسبات سیاسی و راهبردی انقلاب اسلامی

در طول 100 الی 150 سال گذشته، به جرئت می‌توان گفت که رویدادهای بزرگ، نه تنها در منطقه ما و جهان اسلام، بلکه در کل جهان، پیرامون فلسطین و پروژه تشکیل دولت یهود در این سرزمین شکل گرفته است.اکنون ۱۰۸ سال از اشغال فلسطین می‌گذرد. در ۹ دسامبر ۱۹۱۷، شهر بیت‌المقدس و سپس حیفا، عکا، یافا و دیگر شهرها اشغال شدند، یعنی زمانی که هنوز یک سال تا پایان جنگ جهانی اول باقی مانده بود. از اعلام موجودیت این رژیم جعلی و غاصب، 77 سال گذشته است. ۴۶ سال است که سلطنت پهلوی سقوط کرده و جمهوری اسلامی ایران به پیروزی رسیده است.حدود ۲۰ ماه است که جهان، شاهد یکی از فجیع‌ترین جنایات نسل‌کشی در فلسطین، به‌ویژه در غزه و دیگر مناطق کرانه باختری و جنوب ضاحیه لبنان است و این جنایت‌ها همچنان ادامه دارد؛ فجایعی که شاید تنها مشابه آن در سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ رخ داده باشد.با وجود گذشت این همه سال و وقوع این همه رخداد اسف‌بار، متأسفانه امروز نیز در افکار عمومی، به‌ویژه در جامعه ما و مشخصاً در میان نسل جوان تحصیل‌کرده و دانشگاهی، هنوز پرسش‌ها، شبهات و ابهاماتی وجود دارد که به دلایل متعدد از جمله فقر مطالعاتی، پژوهشی و حتی شناختی، پاسخی شایسته به آن‌ها داده نشده است.یکی از این پرسش‌ها، «چیستی مسئله فلسطین» و «چرایی و چگونگی اشغال این سرزمین» است. پرسشی دیگر درباره جایگاه و اهمیت مسئله فلسطین در مناسبات سیاسی و راهبردی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است. یا اینکه ماهیت این رژیم چیست؟ و اساساً کیستی اشغال‌گران و هویت واقعی این دولت جعلی چیست؟ با استناد به چه تعالیم، آموزه‌ها، اصول و مبانی به سرزمین فلسطین حمله کردند؟ خاستگاه این تعالیم کجاست؟ و خواسته‌های این آموزه‌ها چیست؟

نقاط اشتراک و افتراق صهیونیسم و یهودیت چیست؟

متأسفانه در جامعه ما نه تنها به این پرسش‌ها پاسخ درخوری داده نشده، بلکه گاه دیدگاه‌های ناقص و حتی انحرافی نیز رواج یافته است، تا جایی که در میان برخی اساتید ما نیز دیده می‌شود.یکی از مفاهیم کلیدی در این حوزه، مفهوم «صهیونیسم» است؛ واژه‌ای که وارد ادبیات، سیاست و گفتمان ما شده و ،پیوسته تکرار می‌شود.بحث را از اینجا آغاز می‌کنم: خاستگاه صهیونیسم چیست؟ این واژه چگونه وارد ادبیات ما شد؟ اصلاً صهیون کجاست؟ در فرهنگ عرب، در قاموس اسلامی، در ادبیات ایرانی، صهیونیست کیست؟ صهیونیسم چیست؟این‌ها پرسش‌هایی است که ما کمتر به آن اندیشیده‌ایم، اما امروز در گفتار و نوشتارمان تکرار می‌شوند. باید دید خاستگاه تاریخی و فکری صهیون و صهیونیسم کجاست. ما با جریانی به نام صهیونیسم مواجه‌ایم، اما این جریان چه نسبتی با یهود دارد؟ نقاط اشتراک و افتراق صهیونیسم و یهودیت چیست؟ چرا هر کس به‌راحتی در این حریم وارد می‌شود و می‌گوید: "آن‌ها یهودی‌اند، نه صهیونیست."اینها مقدمه‌ای است برای شناخت اسرائیل. باید دانست این مفهوم چگونه وارد تاریخ و فرهنگ ما شده است.در صد سال گذشته، در ۷۷ سال حیات اسرائیل، و به‌ویژه در این ۲۰ ماه اخیر، چه تعداد از یهودیان جهان با صهیونیسم و جنبش صهیونیستی مخالفت کردند؟ کدام انجمن یا سازمان یهودی از قدرت سیاسی، مالی، صنعتی یا رسانه‌ای خود در برابر اسرائیل بهره برده است؟ اگر کسی موردی می‌شناسد، بسم‌الله.صهیون، همان «جبل الزیتون» است؛ در متون قدیم، در انجیل آمده که حضرت عیسی مسیح به جبل الزیتون رفت. این نام سابقه‌ای دیرینه دارد. اما اکنون پرسش این است: «خیبر خیبر یا صهیون» از کجا آمده؟ ما چنین شعاری داریم.

اما آیا «خیبر خیبری‌ها» داریم؟ صهیونی وجود دارد؟ آیا ما مسلمانان، امت اسلامی، جمهوری اسلامی، اساساً موجودیتی مکانی به نام «صهیون» را به رسمیت می‌شناسیم؟صهیونیست یا صهیونیسم برگرفته از واژه «صهیون» است. باید پرسید این واژه در ادبیات عبری، در متون تورات، تلمود و مجموعه عهد عتیق چه جایگاهی دارد؟از دیدگاه آنان، صهیونیست کسی است که خواهان بازگشت به "صهیون" نیست، بلکه معتقد است صهیون باید از نو احیا شود؛ بدین معنا که این سرزمین، پیش‌تر به آنان تعلق داشته و مالکیت حقیقی آن با آنان است. می‌گویند ما را از آنجا بیرون راندند، مظلوم واقع شدیم و اکنون باید به آن بازگردیم.اما این واژه و ادبیات از چه زمانی وارد گفتمان سیاسی جهان شد؟ نقطه آغاز این جریان، سال ۱۸۹۷ میلادی است؛ زمانی که نخستین کنگره جهانی یهود در شهر بال سوئیس برگزار شد، و از دل آن، «سازمان جهانی صهیونیسم» پدید آمد. این سازمان، با هدفی تشکیلاتی و سازمان‌یافته برای تحقق آرمان خود شکل گرفت: کوچاندن یهودیان جهان به سرزمین فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی.پس از صدور بیانیه بالفور در نوامبر ۱۹۱۷ توسط آرتور بالفور، وزیر خارجه بریتانیا، که خطاب به لرد روچیلد – یکی از رؤسای خاندان پرنفوذ یهودی انگلستان – وعده تشکیل وطن ملی یهودیان در فلسطین داده شد، فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی صهیونیست‌ها وارد مرحله‌ای جدید شد. در ایران نیز، بلافاصله پس از این تاریخ، «تشکیلات مرکزی صهیونیسم ایران» به عنوان شاخه‌ای از سازمان جهانی صهیونیسم، تأسیس شد.از آن زمان، واژه‌هایی همچون صهیونیسم، صهیونیست و صهیون وارد ادبیات سیاسی ما شد و تا امروز نیز ادامه یافته است. اما ما این مفاهیم را به رسمیت نمی‌شناسیم.

اشخاص تغییر می‌کنند، اما ماهیت دشمن ثابت است

ما باید دشمن را از طریق اصول و مبانی خودش بشناسیم. یک یا دو سال قبل، جمعی از علما، مبلغین، طلاب و روحانیون محترم در جلسه‌ای با رهبر معظم انقلاب، درباره تبلیغ دینی گفتگو کردند. معظم‌له فرمودند: «تبلیغات، دفاع نیست؛ تهاجم است.» و ایشان تاکید کرده اند که تبلیغات تهاجم به به اصول و مبانی فکری دشمن است؛ کاری که ما تاکنون نکرده‌ایم. که دشمن بر اساس چه مبانی این جنایات را انجام میدهند.امروز جنایاتی که رژیم جعلی صهیونیستی طی 100 سال گذشته، به‌ویژه در ۲۰ ماه اخیر، مرتکب شده است، نیاز به شرح ندارد. از قتل‌عام‌های سال ۱۹۴۷–۱۹۴۸ گرفته تا فجایع جاری، که ریشه در همان پروژه اولیه دارد. این جنگ، صرفاً جنگ نتانیاهو با حماس یا جنگ اسرائیل با جهاد اسلامی و مقاومت فلسطین نیست؛ این یک نبرد نظامی جهانی از سوی جبهه بین‌المللی یهودیت علیه امت اسلامی است. این جنگ از زمان آغاز جنگ جهانی اول شروع شد و هنوز ادامه دارد. یعنی اگر طوفان الاقصی پیش نمیامد، اینها برنامه داشتند برای کرانه باختری.باید توجه کرد که طرح تسلط بر کرانه باختری و نوار غزه، سال‌ها پیش در دستور کار این جریان بوده است. بر اساس اعتراف برخی نویسندگان یهودی، از سال ۱۹۶۳ یعنی چهار سال پیش از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷، این برنامه‌ریزی‌ها آغاز شده بود. ولی ما به دلیل فقر مطالعاتی و پژوهشی، اغلب تحلیل‌هایی سطحی ارائه می‌دهیم. این‌ها انحراف از فهم واقعیت است. اگر نتانیاهو نباشد، شارون بود؛ اگر شارون نبود، رابین بود؛ اگر او نبود، گلدامیر بود. در واقع، اشخاص تغییر می‌کنند، اما ماهیت دشمن ثابت است.

 

باید دشمن را با پرچم خودش شناخت. صهیونیسم، در متون و منابع الهیاتی یهودی، دارای چند اصل کلیدی است که نخبگان ما باید آن‌ها را بدانند

۱. خدای قومی و نژادی: خدایی مخصوص قوم یهود، که به دیگر اقوام توجهی ندارد.2. قوم برگزیده: یهود، قوم خاص و برگزیده خداوند است که بر سایر ملت‌ها حق سلطه دارد.3. سرزمین موعود: سرزمینی که در متون یهودی، به عنوان قلمرو ابدی و اختصاصی یهودیان معرفی شده است.4. ماشیح‌محوری: اعتقاد به ظهور منجی‌ای به نام "ماشیح" که حکومت جهانی قوم یهود را برقرار خواهد کرد.این اصول، پایه‌های فکری تشکیل دولت اسرائیل هستند. در کتابی از «جولیوس گرینستون» که پیش از تأسیس اسرائیل نوشته شده و هم‌اکنون در ایران نیز چاپ شده است، می‌خوانیم:«اگر صهیونیسم موفق به ایجاد دولت یهودی در فلسطین شود، تنها بخشی از آرمان تحقق یافته است. اما وعده ماشیح آن است که سلطنت جهانی یهود برقرار خواهد شد و تمامی اقوام، در برابر آن کرنش خواهند کرد.»این همان دیدگاهی است که امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب از آن پرده برداشتند. به‌عنوان مثال، در یکی از سخنان حضرت آقا آمده است:«امام در قضیه مقابله با شبکه خطرناک صهیونیستی که می‌خواهد بر دنیا حکومت کند، هیچ ملاحظه‌ای نکرد. صریح موضع گرفت.»اسرائیل تنها یک رژیم جعلی محدود به ۲۷ هزار کیلومتر مربع نیست. این پدیده، پشتوانه‌ای جهانی دارد و باید به عنوان بخشی از «اسرائیل بزرگ» دیده شود. همان‌گونه که امام خمینی(ره) نیز در سال ۱۳۴۳ هشدار دادند و فرمودند:«این‌ها حکومت را برای خود می‌خواهند، ملتی هستند که می‌گویند خدا ما را برگزیده است، ما باید سلطنت کنیم. این‌ها جانورهایی هستند که در دربار و دیگر نقاط کشور نفوذ کرده‌اند. از آنان بترسید.»

این سخن امام، از عمق بینش ایشان نسبت به ماهیت شبکه صهیونیستی جهانی خبر می‌دهد.رهبر معظم انقلاب نیز، در تبیین خط امام، بارها تأکید کردند که امام هیچ‌گونه ملاحظه‌ای در مواجهه با این شبکه خطرناک جهانی نکرد و صراحتاً موضع گرفت. این نشان می‌دهد که مبارزه با صهیونیسم، نه تنها محدود به فلسطین، بلکه یک مقابله تمدنی و جهانی است.امروز، آنچه ما باید بدانیم، آن است که دشمن ما پروژه‌ای جهانی و تمدنی دارد. این شبکه، نه تنها اسرائیل، بلکه عرصه‌های رسانه‌ای، مالی، دانشگاهی، فرهنگی و حتی سیاست‌گذاری آمریکا را در تسخیر خود دارد. یکی از نویسندگان آمریکایی در سال ۱۹۲۱، یعنی تنها چند سال پس از جنگ جهانی اول، کتابی نوشت و تصریح کرد که: «این گروه، آمریکا را فتح کردند، اما نه با پرچم خود. آن‌ها با ظاهری متفاوت و مرموز آمدند، و ما نخبگان آمریکا، هرگز پرچم واقعی‌شان را به جوانان معرفی نکردیم.»بنابراین، شناخت دشمن، تنها با دیدن بمباران‌ها و تانک‌ها حاصل نمی‌شود. شناخت اصول، مبانی، اهداف و متن‌های الهیاتی دشمن است که می‌تواند مسیر تهاجم فکری و تمدنی ما را روشن کند.این مسئولیت بر عهده نخبگان است، بر دوش دانشگاهیان و پژوهشگران ما. سکوت امروز دانشگاه‌های ما در حالی است که دانشگاه‌های آمریکا و اروپا لب به اعتراض گشوده‌اند. چرا؟ چون ما هنوز عمق این پروژه و ماهیت دشمن را به درستی به جامعه منتقل نکرده‌ایم.

 

دانلود متن تفصیلی همایش